محمد که رفت سر خونه زندگیش.خانمش بارداره.
قاسم هم داره زن میگیره.{ومن هنوز بلاتکلیفم.}
سه شنبه 30فروردین سال1384 قاسم نامزد کرد
بایکی از همکلاسیهای دوران دبیرستان من.
شنبه 3 اردیبهشت 84جوادم رفت یزد برای خدمت سربازی.
26اردیبهشت84توی پادگان امام علی همینجا یعنی اصفهان
مشغول خدمت شد.5خرداد 84محمد بچه دار شد{یاسین}
27خرداد اسباب کشی کردیم و رفتیم توی زندان غم.
یکشنبه 19 تیر دایی وزندایی با جوادم وپدر بزرگمون اومدند وبرای عقد حرف زدند
قرار شد سه شنبه بریم آزمایش.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: